یکشنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۷

اعتياد به سكس


نويسنده: دكتر بهنام اوحديواژه‎ي
اعتياد به سكس، براي نخستين بار در دهه‎ي 1980 ميلادي مطرح شد. اين واژه براي توصيف افرادي به كار گرفته مي‎شد كه به گونه‎اي وسواسي در پي تجارب جنسي بوده و چنان‎چه نمي‎توانستند نيازهاي جنسي‎شان را ارضا كنند، رفتارشان مختل مي‎گشت. در واقع، اين مفهوم از الگوي وابستگي (اعتياد) به داروها (مواد) يا رفتارهايي چون قمار برگرفته شده است. وابستگي (اعتياد) به سكس در اين جا به معني وابستگي روان شناختي، وابستگي جسمي و وجود نشانه‎ها و علايم سندرم ترك (محروميت) در صورت عدم دست‎رسي به دارو (ماده) يا ناكامي رفتار (مانند قمار) است. افراد بسياري ديده مي‎شوند كه همه‎ي كوشش‎ها و رفتارهايشان در زندگي معطوف به جست‎وجوي رابطه‎ي جنسي است؛ زمان زيادي را صرف چنين رفتاري مي‎نمايند و اغلب تلاش مي‎كنند كه اين رفتار را متوقف كنند ولي در عمل، توانايي اين كار را ندارند. شايد بسياري براي نخستين بار با چنين واژه‎اي رو به رو شده باشند اما اين پديده، براي شمار فراواني از درمان‎گران كاملاً شناخته شده است. اين افراد، كوشش فزاينده و مكرري انجام مي‎دهند كه رابطه‎ي جنسي داشته باشند و چنان‎چه در اين تلاش‎ها پيروز و كامياب نشوند، دچار ناراحتي و رنج و عذاب مي‎شوند. مي‎توان گفت كه وابستگي (اعتياد) به سكس، يك مفهوم اكتشافي مفيدي است كه درمان‎گر را براي علت زمينه‎اي اين رفتار، هشيار مي‎سازد. معتادين جنسي نمي‎توانند تكانه‎هاي جنسي خود را كنترل كنند. اين تكانه‎ها طيف كاملي از رفتار يا تخيلات جنسي را در بر مي‎گيرد. سرانجام، نياز به آميزش و به طور كلي هر گونه فعاليت جنسي، افزايش مي‎يابد و ميل مداوم به رابطه‎ي جنسي، تنها انگيزه‎ي رفتار فرد مي‎شود.در سابقه‎ي شخص، معمولاً الگوي درازمدتي از اين رفتار وجود دارد كه شخص بارها تلاش داشته تا آن را متوقف كند، ولي موفق نشده است. هر چند ممكن است پس از چنين اعمالي، فرد دچار پشيماني و احساس گناه و عذاب وجدان شود، ولي چنين احساساتي براي پيش‎گيري از بروز دوباره‎ي اين رفتار، كافي نيستند. ممكن است بيمار بيان نمايد كه در دوره‎هاي پر استرس يا هنگام تنش، اضطراب و خشم، نياز بيشتر و شديدتري در خود براي برون ريزي احساس مي‎نمايد.به طور كلي، بيشتر اعمال شخص در اين زمينه، با ارگاسم پايان مي‎يابد؛ هر چند اين يك قانون و اصل كلي نيست و رفتار جست‎وجوي رابطه‎ي جنسي به ميزان زيادي با تهييج و تحريك همراه است كه نياز و الزامي به رسيدن به ارگاسم ندارد.در نهايت، فعاليت جنسي با زندگي زناشويي، اجتماعي يا حرفه‎اي شخص تداخل مي‎كند و سبب از دست رفتن كاركرد شخص در اين زمينه‎ها مي‎شود.علايم و نشانه‎هاي وابستگي (اعتياد) به سكس را مي‎توان اين چنين فهرست نمود:
1) رفتار خارج از كنترل
2) پيامدهاي قانوني، پزشكي و بين فردي نامطلوب و زيان آور
3) پي‎گيري هميشگي رفتار جنسي پر خطر يا رفتارهاي خود تخريبي
4) كوشش‎هاي مكرر براي متوقف نمودن رفتارهاي جنسي
5) وسواس فكري و تخيلات جنسي – آميزشي
6) نياز براي حجم فزاينده‎اي از فعاليت‎هاي جنسي
7) تغييرات خلقي شديد در ارتباط با فعاليت جنسي (افسردگي، خوشي، …)
8) صرف زماني غير عادي براي دست‎يابي به رابطه‎ي جنسي، شهوت انگيز بودن يا رهايي از تجربه‎ي جنسي
9) تداخل رفتار جنسي با فعاليت اجتماعي، شغلي يا تفريحيبه طور كلي، انحرافات و هنجار گسيختگي‎هاي جنسي، در افراد دچار وابستگي (اعتياد) به سكس بيشتر ديده مي‎شود. ويژگي‎هاي اصلي اين انحرافات عبارتند از: رفتار يا ميل شديد و عود كننده‎ي جنسي مانند نمايش‎گري، يادگار خواهي، مالش، آزارگري، آزارخواهي، مبدل پوشي، تماشاگري جنسي، بچه‎‎خواهي. اين انحرافات، همراه با ناراحتي قابل ملاحظه‎ي باليني هستند و تقريباً هميشه در روابط بين فردي اختلال ايجاد مي‎كنند و اغلب به مشكلات قانوني منجر مي‎شوند. ولي اعتياد به سكس ممكن است افزون بر انحرافات جنسي، شامل رفتارهايي نظير آميزش جنسي و خودارضايي باشد كه البته طبيعي و بهنجار تلقي مي‎شوند، به جز مواردي كه كنترل نشده يا بي‎بندوبار باشد.در بسياري از موارد، اعتياد به سكس، مسير نهايي و مشترك انواعي از اختلالات ديگر است. افزون بر انحرافات جنسي كه اغلب وجود دارند، ممكن است اختلال رواني عمده‎اي چون اسكيزوفرني نيز وجود داشته باشد. اختلال شخصيت جامعه ستيز و اختلال شخصيت مرزي نيز شايع هستند. گه‎گاه، اعتياد به سكس با اختلال رواني ديگري همراه مي‎شود. براي نمونه، وابستگي (اعتياد) به سكس مي‎تواند با وابستگي (اعتياد) و سوء مصرف مواد مخدر و محرك، اختلالات خلقي (چون افسردگي، سرخوشي و …) و اختلالات اضطرابي (چون هراس‎ها، وسواس‎ها و …) توأم گردد.«دون ژوآنيسم» و «نيمفومانيا» دو واژه‎اي هستند كه پيرامون وابستگي (اعتياد) به سكس بايد مورد اشاره قرار گيرند. دون ژوآنيسم را گاه برابر اعتياد به سكس مردان قرار داده‎اند. گفته مي‎شود دون ژوآن‎ها از فعاليت‎هاي جنسي خود براي پوشاندن احساسات عميق حقارت استفاده مي‎كنند. برخي از آن‎ها، تكانه‎هاي ناخودآگاه همجنس گرايي داشته و با روابط جنسي وسواسي با زنان، اين تكانه‎ها را انكار مي‎كنند. اين مردان، مي‎خواهند خود را از لحاظ جنسي، پر كار نشان دهند و اغلب پس از رابطه‎ي جنسي، ديگر تمايل و علاقه‎اي به آن زن ندارند.نيمفومانيا، معادل اعتياد به سكس زنان و به مفهوم ميل مفرط يا بيمارگونه زن براي آميزش جنسي است. به طور معمول، زنان دچار اين حالت، يك يا چند اختلال كاركرد جنسي (اغلب شامل اختلال ارگاسمي زنانه) داشته‎اند. زن مبتلا، اغلب ترس شديدي در مورد از دست دادن عشق داشته و مي‎كوشد با انجام اين اعمال، نيازهاي وابستگي (و نه تكانه‎هاي جنسي) خود را ارضا كند.همه‎گير شدن بيماري وابستگي (اعتياد) به سكس در يك جامعه، شرم و آزرم اجتماعي را خدشه‎دار نمود، و به از دست رفتن چارچوب‎هاي اخلاقي – معنوي، رشد انحرافات و آسيب‎هاي اجتماعي و ويران گشتن جايگاه الهي – انساني سكس مي‎انجامد. اپيدمي وابستگي (اعتياد) به سكس، نه تنها بحران‎هاي فرهنگي – رواني – اجتماعي، بلكه بحران‎هاي اقتصادي را نيز پديد آورده و ساعات و دقايق فراواني از «زمان كار و انرژي ملي» را هدر مي‎دهد.درمان وابستگي (اعتياد) به سكس، مانند الگوي درمان وابستگي (اعتياد) به مواد مخدر بر پايه‎ي درمان‎هاي روان شناختي و روان پزشكي چون روان درماني‎هاي متنوع و دارو درماني‎هاي مختلف انجام مي‎شود.

هیچ نظری موجود نیست: